اسم فاعل اسمی است که با ساختار خود ، بر صدور حدث دلالت میکند. اما فاعل نقشی است که کلمه ، در ترکیب با دیگر کلمات در جمله پیدا میکند ؛ حال فرقی نمیکند که وزن این کلمه ، بر چه چیز دلالت میکند یا اساساً وزن آن معنایی داشته باشد یا خیر.
برای نمونه : وزن « کاتب » میتواند در جمله نقش هایی چون مبتدا ، خبر ، فاعل ، مفعول ، مجرور به حرف جر ، صفت و حال را بپذیرد ؛ ولی همچنان به معنای « نویسنده » ( معنای اسم فاعلی ) باشد ؛ این معنا از جایگاه کلمه در جمله فهمیده نمیشود ؛ بلکه کلمه به خودی خود این معنا را میرساند.
مثال :
۱- الکاتب ذَهَبَ
۲- عَمروٌ کاتبٌ
۳- ذَهَبَ الکاتبُ
۴- أَجْلَسْتُ الکاتبَ
۵- مَرَرْتُ بِکاتبٍ
در همه این مثال ها « کاتب » اسم فاعل میباشد اما فقط در مثال سوم فاعل است.
رابطه اسم مفعول و نقش مفعول نیز از همین قبیل است. اسم مفعول عنوانی است که از کلمه ، به خودی خود فهمیده میشود ؛ مانند : مسرور ( خوشحال شده ) ؛ ولی عنوان مفعول ، نقشی است که از بررسی رابطه یک کلمه در جمله با دیگر عناصر آن جمله درک میشود.