بسم الله الرحمن الرحیم. این وبلاگ ایجاد شد تا مطالب در دسترس عموم قرار بگیرد و إن شاء الله به پرسش های دوستان پاسخ خواهیم داد
به وبلاگ من خوش آمدید

تبادل لینک هوشمند

برای تبادل لینک ابتدا ما را با عنوان ادبیات عرب و آدرس adabiatarab2.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.







نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

آمار وب سایت:  

بازدید امروز :
بازدید دیروز :
بازدید هفته :
بازدید ماه :
بازدید کل :
تعداد مطالب : 108
تعداد نظرات : 1
تعداد آنلاین : 1



آمار مطالب

کل مطالب : 108
کل نظرات : 1

آمار کاربران

افراد آنلاین : 1
تعداد اعضا : 0

کاربران آنلاین


آمار بازدید

بازدید امروز :
باردید دیروز :
بازدید هفته :
بازدید ماه :
بازدید سال :
بازدید کلی :
اسم عين

آیا اسم عین میتواند خبر، صفت، حال از ظرف زمان واقع شود!؟             مثال: خرجت فإذا الاسد..

در اینجا إذا رو بعضیا میگن حرفه و حرف هم نقش نمیگیره.

بعضیا میگن که ظرفه.

حال که اذا ظرفه بعضیا میگن نقشش میشه خبر.. و الاسد مبتدا وقتی که بگن خبر پس نمیتونه إذا ظرف زمان باشه.. چون ظرف زمان نمیتونه خبر یا صفت یا حال از اسم عین (جثه) که همان الاسد باشه واقع بشه.

تعداد بازدید از این مطلب: 68
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0


حروف ذلاقة

حروف ذلاقة به چه حروفی میگن؟

به شش حرف ( م ر ب ن ف ل ) میگن حروف ذلاقة که در هر اسم رباعی و خماسی یکی از این حروف وجود داره مگر موارد شاذ و اندکی

تعداد بازدید از این مطلب: 66
برچسب‌ها: ذلاقة ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0


تفاوت عذب و عذاب

فرق عذب و عذاب درحالیکه ریشه هر دو عذب است.                         مُعَذِّبُوهَا عَذَاباً شَدِیداً ( اسراء / ۵۸ 

واژه عذاباً در آیه یادشده اسم مصدر است برای تعذیباً(اسم مصدر باب تفعیل بر وزن فَعال می آید، مثل سلام و تسلیم و کلام و تکلیم)، و عاملِ این مفعول مطلق مزبور هم اسم فاعلش می باشد یعنی مُعَذِّبُوها که دقیقا از جنس عذاباً است که گفتیم این عذاباً اسم مصدر است برای تعذیباً بنابراین، عذاباً ثلاثی مجرد نیست و ثلاثی مجردش عَذْب است که از منظر معنی بین عَذْب و عذاب تفاوت اساسی وجود دارد زیرا عَذْب، گوارایی است اما عذاب، سلب گوارایی (یکی از معانی مهم باب تفعیل، سلب است، مثل "جَلَّدْتُ البعیرَ" یعنی سَلَبْتُ جِلْدَها؛"پوست شتر را کندم" و مثل"قَشَّرْتُ التُّفّاحَ" یعنی" پوست سیب را کندم" و به شکنجه دادن و شکنجه از آن جهت تعذیب و عذاب گویند چون تعذیب و عذاب، گوارایی و خوشی و رفاه و راحتی را از آدم می گیرد و سلب می کند؛ پس تعذیب یعنی سلبُ الْعَذْبِ و العُذوبة)

تعداد بازدید از این مطلب: 68
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0


معناى أمير المؤمنين

نکته درمورد جمله امیرالمومنین.  کلمه امیر ۲احتمال دارد: ۱-أمر:دستور دادن. ۲-میر:بزرگ و سرپرست. کدام یک از احتمال صحیح است؟ در هردوصورت یا فعل مضارع هست یا صفت مشبهه به این حالت: اگر از ریشه (میر) باشد فعل مضارع صیغه۱۳آن میشه:أمیر ُ واگر از ریشه(أمر)باشد صیغه ۱۳فعل مضارعش میشه:آمِرُ(أَأْمِرُ) ?اگر صفت مشبهه باشد: از ریشه(میر) بروزن فعیل:ممیر. ازریشه (أمر) بروزن فعیل:أمیر. پس معلوم میشه  یا فعل مضارع از ریشه (میر )هست. یا صفت مشبهه ازریشه(أمر)است. اگر صفت مشبهه باشد(ریشه أمر) ،المومنین مضاف الیه برای امیر هست ومحلا منصوب بنابر مفعول برای صفت مشبهه. اگر مضارع از(میر)باشد،المومنین مفعول برای امیر است.  معنا:  از ریشه أمر: دستور دهنده مومنین. از ریشه میر: سرپرستی میکنم مومنین را.  جواب صحیح از ریشه (میر)است و فعل مضارع صیغه۱۳.  چرا از ماده امر نیست؟  چون اگر ازین ماده باشد باید صفت مشبهه باشد در حالی که (امر)متعدی هست و حال آنکه صفت مشبهه از متعدی گرفته نمیشود. امیرالمومنین علم ازجمله شده به حضرت امیرالمومنین علی علیه السلام. در روایت هست که که میفرماید جمله برای لقب به خداوند متعاله و خداوند این لقب را مختص حضرت امیرالمومنین علی علیه السلام کرده است. و حرام هست کسی غیراز حضرت علی ملقّب به این لقب باشد.

تعداد بازدید از این مطلب: 82
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0


نكته تركيبي

  الإسمُ عَلى قِسْمَیْنِ: منصرفٍ و غيرِ منصرفٍ. ( نقش منصرفٍ و غیر منصرفٍ، بدل تفصیل از "قِسْمَیْنِ" است.)  یک مثال دیگه :   الکلمةُ ثلاثةُ أنواعٍ الاول: اسم  الثانی: فعل  الثالث: حرف.   نقش ( الأول‌ ) و ( الثانی ) و ( الثالث ) میشه بدل تفصیل.  این موارد توی کتب فراوان هست. به خصوص کتاب کافی فی المفردات.  که در ( الأول ) و ( الثانی ) و ( الثالث ) در این مثال سه وجه جایز هست. ۱ - الأولِ ، بنا بر بدل تفصیل برای أنواعٍ  ۲ - الأولُ بنا بر خبر برای مبتدای محذوف   ۳ - الأولَ بنا بر مفعول برای أعنی محذوف.   مثال های زیادی هم به همین روش میشه رفت. به خصوص کتاب کافی

تعداد بازدید از این مطلب: 52
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0


فَضلة يا فُضلة

#نکته   کلمه ( فَضْلَة ) بهش ( قَید ) و ( تکْملة ) و ( تَتِمّة ) و ( مُکَمِّل ) هم گفته میشه.   ( فُضلة ) به مضموم خواندن فاء غلط مشهور هست. بلکه باید گفت ( فَضلة ) به فتح فاء.

تعداد بازدید از این مطلب: 82
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0


نكته بلاغي و ما كان معذبهم

#سؤال  ( وما کان الله معذبهم وهم یستغفرون )  چه نکته بلاغی مشاهده میشه؟     پاسخ‌  در جمله اول خبر کان می تونسته از نوع جمله فعلیه یعذبهم باشه ولی بصورت اسم آورده که ثبوت در نفی عذاب را تقویت کنه برای آنها که استغفار می کنند.

تعداد بازدید از این مطلب: 70
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0


تصغير فاطمة

سؤال  تصغیر فاطمة چیست؟ فُوَیْطِم یا فُطَیْمَة؟  تصغیر فاطمة می شود فُطَیْمَة(شذوذا)  کما فی قول الاعشی: نَحنُ الْفَوارسُ یومَ الْحُنُوِّ ضاحیة جنبی فُطَیْمَةُ لا میلٌ و لا عزْلٌ 

تعداد بازدید از این مطلب: 66
برچسب‌ها: تصغير , فاطمة ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0


معنی و ما یُشعرکم

#پاسخ    و اَقْسَمُوا بِاللّهِ جَهْدَ اَیْمانِهم؛ لَئنْ جائتْهُم آیةٌ لَیُؤمِنَنّ بِها، قُلْ:"اِنّما الْآیاتُ عندَ الله"  و ما یُشْعِرُکُم؟ اَنّها اذا جائتْ لایُؤمِنُون. ترجمه ای که شما بدان اشاره کردید_که معمولا همان گونه ترجمه می کنند_ترجمه آزاد بود که درست است. اما ترجمه ی تفسیر گونه و دقیق آیه مزبور_ با توجه به این که اولاً، حرف" ما" در "ما یُشْعِرُکُم "، استفهامیه است و ثانیاً، ماده ی" شعور" با حرف جر" باء" متعدی می شود، مثل این آیه١٩ کهف: "... وَلْیَتَلَطَّفْ و لایُشْعِرَنَّ بِکُم اَحَداً"، و و بر این اساس، تعبیر "اَنَّها" در "اَنَّها اذا جائتْ لایُؤمِنُون"، منصوب به نزع خافض است و در اصل چنین بوده است: " و ما یُشْعِرُکُم بِاَنّها اذا جائتْ لایُؤمِنُون"،  و ثالثاً، فاعل در فعل مضارع "یُشْعِرُکُم" ضمیری است مستتر(=هو) که به "ما"ی استفهامیه بر می گردد، با توجه و ملاحظه این سه نکته، ترجمه آیه، چنین است: (کافران و ناباوران مکه، سخت ترین سوگندها را خوردند که چون معجزه ای بیاید، بدان بگروند_به آنان بگو: معجزات فقط دست خداست_و چه چیزی شما را می آگاهانَد به این مطلب که هر گاه معجزه ای آید_آنان ایمان بیاورند؟ خیر_ ایمان نمی آورند)

تعداد بازدید از این مطلب: 70
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0


نقش جانباً در فلما وصل الحجر، ذهب الناس جانباً

#سوال  ❓ نقش كلمه "جانباً" در اين عبارت  چيست؟ "فلمّا وصل الحجر، ذهب الناس جانباً" مفعول فیه یا نزع خافض❓  ✳️" الی جانب" بوده بنابر این منصوب به نزع خافض است مانند این مثال که در کتاب صمدیه آمده"ذهبتُ الشّامَ" که در اصل"ذهبتُ الی الشّامِ" بوده است و کلمه الشامِ مجرور پس از حذف حرف جر مزبور منصوب شده است.  ???? نکته:ماده"ذهب" با حرف جر الی متعدی می شود و به کار می‌رود،مثل این آیه: "وقال:اِنّی ذاهبٌ الی ربّی سیهدین" (صافات/٩٩).

تعداد بازدید از این مطلب: 70
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0



عضو شوید


نام کاربری
رمز عبور

فراموشی رمز عبور؟

عضویت سریع

نام کاربری
رمز عبور
تکرار رمز
ایمیل
کد تصویری
براي اطلاع از آپيدت شدن وبلاگ در خبرنامه وبلاگ عضو شويد تا جديدترين مطالب به ايميل شما ارسال شود